جدول جو
جدول جو

معنی برواز

برواز
(بِرْ)
معرب از فارسی است به معنی اطار و چارچوب عکس و قاب. (از نشوءاللغه ص 94). ’دزی’ آنرا برواز ضبط کرده و فارسی آنرا پرواز دانسته و جمع آنرا براویز آورده است، برواس را نیز بهمین معنی دانسته است. رجوع به ذیل قوامیس عرب تألیف دزی ج 1 شود، رسول کردن کسی را، تگرگ زده شدن. (از منتهی الارب) ، بمردن. (المصادر زوزنی) ، خواب. (دهار). خفتن. (آنندراج) ، سرد شدن. (تاج المصادر بیهقی) ، کند شدن شمشیر و کارگر نبودن آن. (از ذیل اقرب الموارد) ، سرمه در چشم کردن. (دهار). براد. و رجوع به براد شود
لغت نامه دهخدا