جدول جو
جدول جو

معنی برفزون

برفزون
(بَ فُ)
بعلاوه. و رجوع به برفزود و برافزود شود.
- برفزون شدن، زیاده شدن. افزون شدن:
بد ساعتی که نعره و فریاد برکشید
گاه از بلای دارو شد درد برفزون.
سوزنی
لغت نامه دهخدا