جدول جو
جدول جو

معنی برفروزانیدن

برفروزانیدن
(مُ سَ حَ)
برفروختن. برافروختن. مشتعل کردن: تضریم، برفروزانیدن آتش. (منتهی الارب). و رجوع به فروختن و برافروختن شود، یک نوع ماهی که پوست آن ارغوانی باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا