معنی برجهانیدن
- برجهانیدن (مُ ءَ رَ)
- جهانیدن. باعث برجهیدن گشتن. (ناظم الاطباء). برخیزانیدن. (آنندراج). بجستن داشتن. ایثاب. (المصادر) (منتهی الارب). انزاء. (منتهی الارب). رجوع به جهانیدن شود، برای چه:
ببینم که رومی سواران که اند
سپاهی سپاهند یا برچه اند.
فردوسی
