معنی برتویدن برتویدن (مُ) برتاویدن. برتافتن. تافته شدن. بریان و برشته شدن: منکر شو ار توانی نار سعیر را تا اندر او بحشر بسوزی و برتوی. سوزنی. رجوع به تویدن شود لغت نامه دهخدا