معنی برء
- برء (اِ)
- بروء. برء. (از منتهی الارب). به شدن از بیماری. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). از بیماری به شدن. (غیاث اللغات از کنزاللغه). از بیماری برخاستن. (منتهی الارب).
آفریدن. (ترجمان علامۀ جرجانی ترتیب عادل بن علی) (از اقرب الموارد). خلق. خلقت: برٔاﷲ الخلق، آفرید خدای تعالی خلق را. (از اقرب الموارد).
