جدول جو
جدول جو

معنی بدن

بدن
(اَ سَ)
تناور گردیدن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). تناور شدن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی). بزرگ شدن تن به بسیاری گوشت. (از اقرب الموارد). بدن. بدان. بدانه. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). بدون. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا