دهی از دهستان باوی اهواز. آب از رود خانه کارون. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) ، منسوب به بحرین را نیز گویند اگرچه بحرانی به این معنی صحیحتر است. (ناظم الاطباء). منسوب به بحرین و آن ضعیف است. (منتهی الارب). - بنو بحری، بطنی است. (آنندراج). بطنی از تازیان. (ناظم الاطباء). - سندباد بحری، نام قهرمان کتابی است. کتابی در نصایح و حکمت عملی. (ناظم الاطباء). و رجوع به سندباد شود. - قشون بحری، نیروی دریایی: زین سپس بهر نگهداری دروازۀ هند نیم میلیارد قشون باید بحری و بری. ملک الشعراء بهار. ، نام نوعی شمشیر از انواع چهارده گانه آن. (نوروزنامه ص 85 و 86) ، قسمی از چرغ و شاهین و شنگار. (یادداشت مؤلف). شاهین بحری یا یکی دیگر از جوارح طیور. و رجوع به کلمه آق سنقر در برهان قاطع شود