معنی بالنده بالنده (لَ دَ / دِ) نعت فاعلی از بالیدن. نامی. (ناظم الاطباء). نامیه. بالان. هرچیز که آن بالیده و تنومند شده باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). برروینده. روینده: بالندۀ بی دانش مانند نباتی کز خاک سیه زاید و از آب مقطر. ناصرخسرو. لغت نامه دهخدا