معنی باغیگری باغیگری (گَ) عصیان. بی فرمانی. (آنندراج) : گروهی ز عقل و سیاست بری در آنجا زده کوس باغیگری. ملاعبداﷲ هاتفی (ازآنندراج) ، رفیع و بلندمرتبه، پاک نژاد، دانا. عاقل. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا