ریشه فعل باشیدن، بقاء، ماندن، حیات: آدمی و حیوان و نباتات و میوه و غیره هم چون پخت و بکمال رسید دیگر او را باش نماند و بقا نماند، (بهاءالدین ولد)، و رجوع به باش کردن شود، سرانداز زنان که به تازی مقنعه گویند، (رشیدی)، و رجوع به باشامه شود، پردۀ ساز، (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج)، پیه، چربی، (ناظم الاطباء)، باشامه، باشانه، رجوع به باشامه و باشانه شود