معنی بازرندیدن بازرندیدن (مُ حَ کَ) رنده کردن. صاف کردن. تراشیدن. زدودن: چشم دلت از خواب غفلت باز کن زنگ جهل از دل به دانش بازرند. ناصرخسرو. و رجوع به رندیدن شود لغت نامه دهخدا