جدول جو
جدول جو

معنی باز

باز
بر سر افعال می آید و همان معانی یا مفاهیم دیگری را به فعل می بخشد، ناظم الاطباء نویسد: چون این کلمه را بر سر فعل درآورند معنی تکرار صدور به آن میدهد و یا در معانی آن تغییری وارد میکند - انتهی، و گاه نیز زاید بنظر میرسد: بازآزردن، بازآمدن، بازآوردن، بازافتادن، بازبردن، بازبستن، بازبودن، بازبوییدن، بازپراندن، بازپرسیدن، بازپس رفتن، بازجستن، بازچیدن، بازخریدن، بازخواندن، بازخوردن، بازدادن، بازداشتن، بازدانستن، بازدویدن، بازدیدن، بازراندن، بازرساندن، بازرستن، بازرسیدن، بازرفتن، بازروییدن، باززدن، باززدودن، باززنده کردن، بازسپاردن، بازسپردن، بازستادن، بازستدن، بازشدن، بازشستن، بازشنیدن، بازطلبیدن، بازغریدن، بازفرستادن، بازکردن، بازکشیدن، بازگذشتن، بازگرداندن، بازگردانیدن، بازگرفتن، بازگشادن، بازگشتن، بازگشودن، بازگفتن، بازماندن، بازنشاندن، بازنشسته بودن، بازنگریستن، بازنمودن، بازنهادن، بازیافتن، رجوع به هر یک ازین کلمات در جای خود شود
لغت نامه دهخدا