جدول جو
جدول جو

معنی باری

باری
دیوار و قلعه و حصار شهر باشد، (برهان) (دمزن) (ناظم الاطباء)، بارو و باری حصار باشد، (رشیدی)، در آنندراج ’باری’ بمعنی دیوار حصار آمده است بمعنی بارو باشد، (جهانگیری)، بارو، سور و قلعه، (دمزن)، برج و حصار که بارو نیز گویند، (شعوری ج 1 ورق 197 برگ ب)، دیوار قلعه و حصار شهر، (فرهنگ نظام از جهانگیری)، ممکن است لفظ مذکور در این صورت مبدل باره باشد و یا از زبان ترکی آمده است، (فرهنگ نظام)، رجوع به بارو و باره شود، خواربار، (ناظم الاطباء)، دفعه، دوبار یار، قصر، (دمزن)، ستور بارکش، ستور، (ناظم الاطباء)، بار، (ناظم الاطباء) (دمزن)، کوچۀ بن بست، (ناظم الاطباء)، بن بست، (دمزن)
واحد فشار است در دستگاه S، G، C و آن فشاری است که نیروئی برابر یک دین بر سطحی معادل یک سانتیمتر مربع وارد می آورد
لغت نامه دهخدا