ابوالهیثم و بقولی ابوالقاسم بزیعبن هیثم بارناباذی امام محلۀ خود و مولای ضحاک بن مزاحم بود، وی از عکرمه و عمرو بن دینار روایت دارد، (از معجم البلدان)، ظاهراً در اشعار زیر بجای وار یا واره بکار رفته است، اژدهاباره: فریدون بدان اژدهاباره مرد هم از قوت اژدهایی چه کرد، نظامی، درآمد چنان اژدهاباره ای فرشته کشی آدمی خواره ای، نظامی، و در بیت زیر: چوسر در قصر شیرین کرد شاپور عقوبت باره ای دید از جهان دور، نظامی، مرحوم وحید آرد: عقوبت باره یعنی باره و حصاری از عقوبت آگنده، (حاشیۀخسرو و شیرین چ وحید دستگردی ص 105)، زن و بچه، (ناظم الاطباء)، گله و رمه و گاو و گوسفند و اسب و امثال آن، (برهان) (جهانگیری) (دمزن)، بمعنی گله و رمۀ گاو و گوسفندان است وآن گله گوباره نیز گویند، (انجمن آرا) (آنندراج)، رمۀ دواب و ظاهراً صحیح ’پاده’ است (ببای فارسی و دال)، (رشیدی) (از جهانگیری)، رمۀ گاو و گوسفند، (شعوری ج 1 ورق 191)، گله و رمه، (ناظم الاطباء)، گوباره، رمۀ گاو و خر باشد، (معیار جمالی چ دانشگاه طهران ص 427)، گاوباره، (ملوک رستمدار و طبرستان) (حبیب السیر چ قدیم طهران جزو 4 از ج 2 ص 145)