منسوب به باران. (دمزن). ممطر. ممطره. (منتهی الارب) (دهار) : هوائی بارانی. موسمی بارانی. - روز بارانی، روزی که باران آید. - امثال: پیرزن نمرد تا روز بارانی. (امثال و حکم دهخدا). - شبی بارانی، لیله ممطره. ، حیوان بارکش. باربر: گاوان و خران باربردار به زآدمیان مردم آزار. سعدی (گلستان). رجوع به بارکش و باربر و ’دمزن’ شود، حامل. حامله. زن ومادۀ حیوان که حامله شود و بار گیرد، راه بن بست. (شعوری). راه سخت و صعب (طریق غیرنافذ یعنی چقمز یول [ترکی). (دمزن) منسوب است به باران که قریه ای است از قرای مرو که دره بارانش خوانند، (سمعانی) (حبیب السیر چ خیام ج 2 صص 655 - 658)