جدول جو
جدول جو

معنی باددرکف

باددرکف
(دَرْ کَ)
کنایه از بی ماحصل و تهی دست و مفلس باشد. (برهان). کنایه از مفلس و هرزه کار باشد و با لفظ شدن و بودن مستعمل است. (از آنندراج). کنایه از کسی باشد که تهی دست بوده یا کار بیحاصل کند. (انجمن آرا).
- باد در کف... بودن، بیحاصل بودن:
باد از آن در کف آبست بزندان حباب
که بعهد تو بر ابکار چمن پرده در است.
سلمان (از شرفنامۀ منیری) ، از کار بازمانده را گویند. (برهان) ، مردم رعیت. (برهان) (ناظم الاطباء). رعایا. (آنندراج) (انجمن آرا) (جهانگیری) :
جلد بشکول دان و خوش پدرام
بادرم شد رعیتان را نام.
(صاحب فرهنگ منظومه) (از آنندراج و انجمن آرا و شعوری ج 1 ورق 176).
، مطیع
لغت نامه دهخدا