جدول جو
جدول جو

معنی بادپای

بادپای
سریع در رفتار (اسب یا مرکوبی دیگر)، سخت تندرو، سخت تیز در رفتن، بادپیکر، بادپیما، رجوع به بادپیکر و بادپیما شود:
اگر خواهی این بادپای دوان
دو دستت ببندم به بند گران،
فردوسی،
هیونان کفک افکن و بادپای
برفتند چون رعد غران ز جای،
فردوسی،
همه لشکر ما بکردار شیر
دوان و دمان بادپایان بزیر،
فردوسی،
برانگیخت که پیکر بادپای
بگرز گران اندرآمد ز جای،
اسدی (گرشاسب نامه)،
روز گذشته را و شب نارسیده را
در هم زنی بپویۀ اسبان بادپای،
سوزنی،
ز تیزی که شد مرکب بادپای
رساند آن تن سفته را باز جای،
نظامی،
بر پیم بادپای را میران
در دل خود خدای را میخوان،
نظامی،
- بادپای وهم، یعنی در سرعت سیر مانند وهم و خیال است، (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا