معنی آمویه آمویه (یَ) رود جیحون. آمو. آموی. آمل. رود. آب. النهر. ورز. آمودریا. آمون، نام شهری بکنار جیحون: و خود روز دیگر بیرون رفت و از جیحون بگذشت و سپاه از هر جای به آمویه گرد کردند. (تاریخ بخارای نرشخی) لغت نامه دهخدا