معنی آموده آموده (دَ / دِ) آراسته. متحلی: بخوی خوش آموده به گوهرم بر این زیستم هم بر این بگذرم. نظامی. رجوع به آمای و آمود و آمودن شود، پرکرده. انباشته. (از برهان). مندرج لغت نامه دهخدا