جدول جو
جدول جو

معنی آمد

آمد
(قَ بُ دَ)
اقبال. روی کردن بخت. مقابل ادبار: دیدن روباه در سفر آمددارد، خجستگی. میمونی. میمنت. مقابل نیامد: سرکه انداختن آمد نیامد دارد، یعنی برای بعضی فرخنده و بفال نیک و برای برخی شوم و بفال بد است.
- آمد داشتن، همیشه بفال نیک بودن.
- آمد کار، فال نیک. خجستگی. یمن. میمنت: لانه کردن پرستو در خانه آمد کار است.
- آمد کردن، خجسته، میمون آمدن: قدم این عروس بما آمد کرد
لغت نامه دهخدا