معنی آکج
- آکج (کَ)
- قلاب آهنین که سقایان و فقاعیان بدان یخ در یخدان افکنند. یخ گیر، قلابی بزرگ آهنین بر سر چوبی کرده که بدان کشتی دشمن فراکشیدندی یا مرد از کشتی دشمن ربودندی:
بجستند تاراج و زشتیش را
به آکج کشیدند کشتیش را.
عنصری.
، علف شیران. زعرور. تفاح البرّی. اکج. شاید زالزالک و کویج یا ازگیل
