جدول جو
جدول جو

معنی ایماق

ایماق
(اُ)
تبار و قبیله. (غیاث اللغات). تبار و قبیله. ج، ایماقات. قبیله. طایفه. دودمان. ج، ایماقات. (فرهنگ فارسی معین) :
کلید قفل جماع است زر ولی کو زر؟
سراغش از چه بلد گیرم و کدام ایماق.
ملافوقی یزدی (از آنندراج) ، ایمنی یا مصونیت در اصطلاح پزشکی مقاومت بدن در مقابل بیماری است. ایمنی طبیعی ناشی است از استعداد ذاتی مزاج برای از بین بردن عامل مولد بیماری بتوسط گویچه های سفید و پادتنهای موجود در خون. معمولاً بعد از بیماری یا مایه کوبی یا تلقیح پادتن را ایمنی عمدی و آنرا که از تزریق عوامل دفاعی شامل ضد سم حاصل میشود ایمنی قسری گویند، مدت ایمنی قسری از مدت ایمنی عمدی کوتاه تر است. (دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا