معنی اهجیراء - لغت نامه دهخدا
معنی اهجیراء
- اهجیراء
(اِ) - خوی و عادت و حال. اهجیری. هجیر. هجّیره. اهجوره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، نیک پختن گوشت را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). نیک پختن گوشت تا از هم بریزد. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) : مهرا کردن، یعنی نیک پختن گوشت. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). هریسه کردن گوشت را، کشتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، سرد گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) ، سخن بسیار بیهوده گفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، داخل شدن در سردی. این کلام را در شب گویند یا در وزیدن باد در گرمای تابستان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا