برکنده گردیدن موی. (منتهی الارب). برهنه شدن از کاسموی. برکنده شدن کاسموی. (ناظم الاطباء). برکنده موی شدن. (منتهی الارب) ، جمع واژۀ نور به معنی شکوفه ها. (غیاث اللغات) (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) : آسمان از عکس صفاء انوار اشجار و انوار ازهار که هریک رشک شاخ سنبله و خوشۀ پروین و ثریا... (ترجمه محاسن اصفهان). ز بس بدایع چون بوستان پر از انوار ز بس جواهر چون آسمان پر از انوا. مسعودسعد. ، جمع واژۀ نار (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آتش ها. رجوع به نار شود