جدول جو
جدول جو

معنی انفخ

انفخ
(اَ فَ)
رجل انفخ، مرد آماسیده خایه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). دبه خایه. (مهذب الاسماء). آنکه باد کند. (یادداشت مؤلف) ، تباه شدن عقد یا ازهم بشدن چیزی. (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر زوزنی). گسیختن. ازهم گسیختن: انفساخ جیفه، متلاشی شدن مردار. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا