معنی انح انح (اُنْ نَ) مرد بخیل که چون چیزی از او خواهند تنحنح کند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). انح. انوح. (از اقرب الموارد) ، ریخته شدن و افتادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ریخته شدن. (از شرح فارسی قاموس) لغت نامه دهخدا