معنی انتساج
- انتساج (اِ تِ)
- بافته شدن. (تاج المصادر بیهقی). مطاوعۀ نسج کند. (از اقرب الموارد) ، ناصح شمردن، گویند: انتصحنی فاننی لک ناصح. (از اقرب الموارد) ، نصیحت کردن. (مصادر زوزنی) : شیخ جلیل شمس الکفاه میان او و سلطان به اصلاح و انتصاح سعی میکرد. (ترجمه تاریخ یمینی 359)
