جدول جو
جدول جو

معنی انتاض

انتاض
(اِ تِ)
پاره کردن پوست خود را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). پاره کردن پوست چنانکه قرحه آنگاه که بشکافدیا غنچه آنگاه که بشکفد. (یادداشت مؤلف) ، همگی شیر گوسپند را دوشیدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). دوشیدن تمام شیر را از پستان گوسفند. (از اقرب الموارد) ، تهی کردن باد ابر را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بپرداختن باد ابر را. استنجاف. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا