امانت دار. (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (مؤید الفضلاء). زنهاردار. (فرهنگ فارسی معین). قفان. (منتهی الارب، ذیل ق ف ن). قبان. (منتهی الارب، ذیل ق ب ن). مقابل خائن، زنهارخوار. (یادداشت مؤلف) : طالب و صابر و بر سر دل خویش امین. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 389). برین گنج گوهر یکی نیک بنگر کرا بینی امروز امین محمد؟ ناصرخسرو. کیسۀ عمر سپردیم بدهر دهر غدار امین بایستی. خاقانی. هست امین چار حرف و تاج سه حرف بسم بین هم سه حرف و اﷲ چار. خاقانی. خداترس باید امانت گزار امین کز تو ترسد امینش مدار امین باید از داور اندیشه ناک نه از رفع دیوان و زجر هلاک. (بوستان). امین خدا مهبط جبرئیل. (بوستان).