معنی امد - لغت نامه دهخدا
معنی امد
- امد(اَ مَ)
- غایت. (اقرب الموارد) (فرهنگ فارسی معین). غایت و منتها. (ناظم الاطباء). غایت مدت. (آنندراج). نهایت. (فرهنگ فارسی معین) (آنندراج). فرجام. پایان. (فرهنگ فارسی معین). پایان کار. (ترجمان علامه ترتیب عادل). امد مأمود، غایت منتهی الیه. (ناظم الاطباء). ج، آماد. (ناظم الاطباء) ، حوضهایی که گرداگرد آنرا سنگ گرفته باشند. (از ناظم الاطباء). و رجوع به مدی شود
لغت نامه دهخدا