جدول جو
جدول جو

معنی الر

الر
(اَ لِفْ لامْ را)
یعنی انا اﷲ اری، منم خدای که می بینم. (ترجمان علامه تهذیب عادل). یعنی انا اﷲ الرؤف. (ناظم الاطباء). در آغاز سوره های دهم، یازدهم، دوازدهم، چهاردهم و پانزدهم از قرآن کریم یعنی یونس، هود، یوسف، ابراهیم و حجر آمده است، و از حروف مقطعۀ قرآن یافواتح سور است. رجوع به فواتح سور شود:
الف لام را تلک آیات را
بخوان تا بدانی حکایات را.
شمسی (یوسف و زلیخا) ، در گردن کسی کردن کاری را. (صراح) (منتهی الارب). بر گردن کسی انداختن (کاری را) . (از آنندراج). واجب و مقرر کردن مال یا کار کسی را. (از اقرب الموارد). کسی را بر گردن گیرانیدن کاری. ملزم کردن کسی. اجبار. مجبور کردن. متعهدکردن.
- الزام خصم، ملزم کردن او را. عهده دار کردن او رابه مالی یا کاری.
، معترف کردن کسی را به ناتوانی وی. (از آنندراج). بر گردن گیرانیدن سخن را. در المنجد آمده: الزام حجت یعنی چیره شدن بر کسی در دلیل. محکوم و مجاب کردن - انتهی. با لفظ ’دادن’ استعمال میکنند. (از آنندراج) : و از جهت الزام حجت و اقامت بینت برفق و مدارا دعوت فرمود. (کلیله و دمنه). ومقدمات انذار و تحذیر از برای الزام حجت و اقامت بینت بدفعات تقدیم فرمود. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا