جدول جو
جدول جو

معنی اکدر

اکدر
(اَ دَ)
آنکه تیرگی دارد. ج، اکادر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). تیره تر. (غیاث اللغات). تیره تر. ج، اکادر. (آنندراج). تیره رنگ. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) (مهذب الاسماء). تیره. تیره رنگ. تار. کدرتر. تیره تر. تأنیث آن کدراء. (یادداشت مؤلف). آنکه در رنگ آن تیرگی است و مؤنث آن کدراء و ج، کدر: عیش اکدر، کدر. (از اقرب الموارد) ، در کرس درآوردن بزغالگان را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، سرگین پر شدن خانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). پر شدن خانه از سرگین. (ناظم الاطباء). سرگین و بول فراهم آمدن در سرای و درغیر آن. (تاج المصادر بیهقی). سرگین و بول با هم آمدن در سرای یعنی بر هم نشستن. (دهار) ، به سرگین آلوده شدن چهارپایان. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا