جدول جو
جدول جو

معنی اقزاء

اقزاء(اَ قِزْ زا)
جمع واژۀ قزّ. (ناظم الاطباء). رجوع به قز شود، برخود لرزیدن. (منتهی الارب). فسره گرفتن. موی بر اندام بپای خاستن و پوست ها فراهم آمدن از لرزش. (ترجمان القرآن). برخاستن موی بر اندام. (بحر الجواهر) ، خشک و تنگ گردیدن سال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا