معنی افکنیده افکنیده (اَ کَ دَ / دِ) افکنده. رجوع به افکنده شود، بدشت شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). درآمدن در دشت. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، هنگام فطام رسیدن کره. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا