جدول جو
جدول جو

معنی افژنگ

افژنگ
(اَ ژَ)
چون زیبائی بود همچو اورنگ. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی) :
فر و افژنگ بتو گیرد دین
منبر از خطبۀ تو آراید.
دقیقی، نوعی از راندن اسب. (یادداشت مؤلف). رجوع به افسار و فسار شود
لغت نامه دهخدا