جدول جو
جدول جو

معنی افراشیدن

افراشیدن
(کَ نَ / نِ شُ دَ)
افراشتن. (یادداشت مؤلف).
- برافراشیدن موی، اقشعرار. یعنی موی بر اندام خاستن و پوستها فراهم آمدن از ترس
لغت نامه دهخدا