آخر. انجام. فرجام. عاقبت. آفدم. (یادداشت بخط مؤلف). و رجوع به آفدم شود: چه بایدت کردن کنون به افدم مگر خانه روبی چو روبه بدم. بوشکور. گرچه هر روز اندکی برداردش بافدم روزی بپایان آردش. رودکی، گران ساختن وام کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گران کردن کسی را به وام. (المصادر زوزنی). گران کردن وام کسی را. (تاج المصادر بیهقی)