جدول جو
جدول جو

معنی اغتماض

اغتماض
(اِ)
غنودن. یقال: مااغتمضت عینای، ای ما نامتا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). غنودن. (آنندراج). بخواب رفتن چشم: ما اغتمضت عینای، ای ما نامتا. (از اقرب الموارد). مژه برهم زدن: ما اغتمضت عینای، مژه برهم نزدم. (یادداشت بخط مؤلف). بر هم آمدن چشم از غنودن. (آنندراج) (المصادر زوزنی) ، سخت سبز شدن گیاه چنانکه از سیرابی بسیاهی زند: اغدودن النبت، اخضر یضرب الی السواد من شده ریه. (از اقرب الموارد). تمام رسیدن و دراز گردیدن گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا