ج صبا. بادهای برین. (از منتهی الارب) (قطر المحیط) ، مجازاً، تواناتر. بابقاتر. بادوام تر. دلیرتر: و صارد اثقل و اصبر علی النار منه. (ابن البیطار). - امثال: اصبر من الارض. اصبر من الود علی الذل. اصبر من جذل الطعان. اصبر من حجی. اصبر من حمار. اصبر من قضیب. الذهب ابقی الجواهر علی الدفن و اصبرها علی الماء. (میدانی). هو اصبر علی السواف من ثالثهالاثافی