جدول جو
جدول جو

معنی اصاخه

اصاخه
(نَ حَ)
گوش داشتن. یقال: اصاخ له، ای استمع. (منتهی الارب). استماع و اصغاء. (قطر المحیط) (اقرب الموارد). شنیدن و گوش داشتن. (آنندراج). فانیوشیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). گوش فراداشتن. شنفتن. گوش دادن.
لغت نامه دهخدا