معنی اشکستن اشکستن (کَ شُ دَ) شکستن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). شکستن یعنی خرد کردن. (شعوری) : عذر طرازی که میر توبه ام اشکست نیست دروغ ترا خدای خریدار. ناصرخسرو. درد زه گر رنج آبستان بود بر جنین اشکستن زندان بود. مولوی. و رجوع به شکستن شود لغت نامه دهخدا