معنی اشتران
- اشتران (اُ تُ)
- جمع واژۀ اشتر. شتران. ابل. جمال: ذوو، اشتران ازسه تا ده. نیب، اشتران پیر. فرش، اشتران خرد. مساقیب، اشتران زاییده. ابل سدی ً، اشتران فراگذشته، مالک شتررا نیز گویند. (آنندراج). کسی که پرستاری شتر میکندو آنرا کرایه میدهد و از جائی بجائی بار میبرد و کرایه میگیرد. (ناظم الاطباء). و رجوع به شتردار شود
