جدول جو
جدول جو

معنی اسف

اسف
(اَ سَ)
اندوه سخت. (غیاث). بسیاری حزن: فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفاً. (قرآن 6/18) ، پس بسا باشدهلاک کننده باشی خود را بر اثر آنها اگر نگرویدند به این سخن از اندوه. (تفسیر ابوالفتوح چ 1 ج 3 ص 397).
نصیب ولیت از سعادت سرور
نصیب عدوت از شقاوت اسف.
مسعودسعد.
لغت نامه دهخدا