معنی اسعردی - لغت نامه دهخدا
معنی اسعردی
- اسعردی
(اِ عِ) - منسوب به اسعرد، بردن باد خاک را، افکندن گیاه بهمی خار را، استر شتابرو را گرفتن و اختیار کردن. (منتهی الارب) ، برانگیختن بر سبکساری و خفت: اسفی به فلاناً، بدی رسانیدن بکسی: اسفی به، سبک و بیخرد گردیدن. (منتهی الارب) ، درشت شدن اطراف خوشۀ زرع. باداس شدن کشت. (تاج المصادر بیهقی) : اسفی الزرع، خشن اطراف سنبله. (اقرب الموارد) ، سخت کرد اطراف خوشه را. (منتهی الارب) ، لاغر گردیدن: اسفت الناقه
لغت نامه دهخدا