جدول جو
جدول جو

معنی استن

استن
(کَ رَ / رِ کَ دَ)
هستن. مصدر مفروض که زمان حال آن صرف شود اینچنین: استم، استی، است، استیم، استید، استند. و گاه بجای آنها: ام، ای، است، ایم، اید، اند بکار برند. و نیز مشتقات این مصدر در آخر صیغ از ماضی مطلق درآید: ستم، نمایان و ناپدید شدن: استن السراب، نمایان و ناپدید شد سراب، سکیزیدن. (تاج المصادر بیهقی). برجستن اسب و توسنی کردن: استن الفرس، سنون کردن داروئی را. چون سنون بکار بردن: و اذا استن به (بانیسون) مسحوقاً... نفع من البخر. (ابن البیطار)، استنان بسنت کسی، بروش او رفتن. استیار. راه و سنّت کسی گرفتن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا