معنی ارندج - لغت نامه دهخدا
معنی ارندج
- ارندج
(اَ / اِ رَ دَ) - معرب رنده. یرندج. چرم سیاه. (منتهی الارب). پوست سیاه. (مهذب الاسماء) : و مما اخذوه (ای العرب) من الفارسیه الارندج، الجلود التی تدبغ بالعفص. (ابن درید در جمهره ازسیوطی در المزهر). الارندج و الیرندج، اصله بالفارسیه رنده و هو جلد اسود، و انشد الاعشی:
علیه دیابوذٌ تسربل تحته
ارندج اسکاف یخالط عظلما.
و انشد العجّاج:
کأنّه مسرول ٌ ارندجا.
(المعرب جوالیقی)
لغت نامه دهخدا