جدول جو
جدول جو

معنی ارتجاج

ارتجاج
لرز. لرزه. لرزیدن. (زوزنی) (منتهی الارب). زلزال. زلزله. رجف. رجفه. جنبیدن. (زوزنی) (منتهی الارب). تزعزع. اضطراب. اهتزاز:
گفت ای غر تو هنوزی در لجاج
می نبینی این تغیر و ارتجاج.
مولوی (داستان رنجور شدن استاد معلّم به وهم).
لغت نامه دهخدا