معنی اذلق اذلق (اَ لَ) تیز چنانکه زبان وسنان. زبان تیز. (منتهی الارب). سنان تیز. (منتهی الارب) ، بدردگوش مبتلا گشتن، خشک شدن گرفتن گیاه لغت نامه دهخدا