جدول جو
جدول جو

معنی ادفو

ادفو
(اُ)
اتفو. نام شهری بساحل نیل بجنوب اسنا. (ابن بطوطه). نام قریه ای است بصعید مصر اعلی بین اسوان و قوص و نخل بسیار و دارای خرمائی است که از بس شیرینی کس بخوردن آن قادر نیست مگرآنکه مانند شکر در هاون بکوبند و بر عصاید پاشند. واز آنجاست ابوبکر محمد بن علی الأدفوی، ادیب مقری مصاحب نحّاس. او راست کتابی در تفسیر قرآن مجید در پنج مجلد بزرگ و کتب ادب دیگر و ترجمه او در معجم الادباء آمده است. (معجم البلدان). ادفو قصبه ای است کوچک به دومیلی ساحل یسار رود نیل به 106 هزارگزی شمالی اسوان. سکنۀ آن 20000 تن است و مرکز قضائی است و آن در قدیم شهری بزرگ بوده است و مصریان قدیم آنرا اطبو می نامیدند و یونانیان اپولونیوپولیس بزرگ می خواندند. ویرانه های شهر قدیم اکنون دیده می شود، و رصیف زیبائی از شهر قدیم هم اکنون بر ساحل نیل برجایست و دو معبد قدیم آن شهر نیز موجود است و این دو معبد به ستونها و هیکل ها و خطوط هیروگلیف (خط وحوش) مزین است و هرچند این آثار یکی از اجلۀ اثرهای قدیم مصر است لکن بسیار کهن و قدیمی نیست. بناء این معابد بروزگار بطالسه شده است و دلیل است که تا زمان بطلمیوسها صنایع و مدنیت قدیم مصر هنوز بر قوت خویش بوده است و ابوبکر محمد بن علی ادفوی صاحب تفسیر معروف در پنج مجلد و کتب ادبیۀ دیگر از مردم آنجاست. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به ضمیمۀ معجم البلدان شود، ادقال شاه، لاغر و خرد گردیدن گوسفند
لغت نامه دهخدا